آخرين ارسال هاي انجمن
انجمن
نوشته شده توسط : محسن

متولد 1337

دانشجوی رشته دبیری زبان انگلیسی

شهادت 1365 شلمچه، عملیات کربلای 5


از سخنان شهید

خداوندبه ما لطف دارد كه شناخت در اسلام را به ما عطا فرموده است.

سعي كنيد در موقع ناراحتي بيشتر نماز بخوانيد چون انسان در نماز با خداي خود صحبت مي كند و خدا مهربان و هميشه هر چيز را در حد شرعي به انسان عطا مي كند ، هر قدر احساس ناراحتي بيشتر بكنيد شيطان هم بيشتر شما را وسوسه مي كند .

ما بايد خدا را بر همه چيز مقدم بدانيم. سعي كنيد كارهايتان در جهت رضاي خداوند باشد ...............





:: موضوعات مرتبط: دست نوشته , زندگی نامه ز--ظ , وصیت نامه ز--ظ ,
:: برچسب‌ها: شهداي دانشجو , شهدای دانشگاه , دانشجویان شهید ,
:: بازديد از اين مطلب : 1076
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : دوشنبه 21 مهر 1393 | نظرات (2)
نوشته شده توسط : محسن

متولد 1336 قزوینشهید هوشنگ سیاهگلی

دانشجوی رشته زبان و ادبیات فارسی



بسم الله الرحمن الرحیم

"ان الحیاة عقیده و الجهاد" (امام حسین(ع))

ضمن عرض سلام؛

همانا زندگی عقیده و جهاد است، جز این زندگی نیست، نکبت و بدبختی است. بدانید و آگاه باشید تمامی انبیا و اولیا خداوند در این مسیر جان باخته اند و بهترین انسان ها، هستی خودشان را در این رابطه وقف کردند. جهاد در دو بعد نفسانی و دشمن درون و جهاد با دشمن بیرون که موانع در مقابل حق ایجاد می کنند و سدی از کفر و عناد در مقابل پیشرفت حقیقت ایجاد می کنند. هر دو طریق جهاد لازم و ملزوم هستند. امروز هم مستثنی از این مهم نیست، بلکه از خیلی جهات انقلاب اسلامی در موقعیت و شرایط حساس قرار گرفته است که در صورت سستی از ناحیه پاسداران و حافظان و عاشقان اسلام خسارت جبران ناپذیری به اسلام عزیز وارد می شود، از این رو از اهم واجبات است. حکیم بزرگ رهبر اسلامی امام امت، جان جانان، بزرگ بزرگان، یکه تاز صحنه های پیکار با دشمنان خدا که به حق در دنیای سراسر تزویر و ستم قد برافراشت و پوزه ستمگران را به خاک مالید. این حقیر با درک این مهم پا به جبهه گذاشتم و آگاهانه، بدون شک و تردید، با الهام از امامم حرکت کردم و از خداوند بزرگ توفیق انجام وظایفم را که به صورت تکلیف مطرح است عاجزانه خواستارم. از همان روزی که امامم را شناختم همه چیزم را باختم، زیرا که بارها از دوران کودکی تا امروز، ماه محرم که فرا می رسید و................





:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه ز--ظ , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه ز--ظ ,
:: برچسب‌ها: شهداي دانشجو , شهدای دانشگاه , شهدای ارتش , شهدای اصفهان , گلستان شهدا اصفهان ,
:: بازديد از اين مطلب : 1077
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 4
|
مجموع امتياز : 8
تاريخ انتشار : یکشنبه 20 مهر 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

متولد 1339 اصفهان

دانشجوی رشته ریاضی

شهادت 1361 پاسگاه زید، عملیات بیت المقدس

آرامگاه گلستان شهدای اصفهان


بسم الله الرحمن الرحیم

"من مات بغیر وصییه مات میته جاهلیه" پیامبر اکرم (ص)

اینجانب حمید شفرئی به خدای یگانه و صفات ثبوتیه و سلبیه اش به نحوی که پیشوایان مذهبی بیان فرموده اند، معتقدم. هم چنین به دین او یعنی اسلام با تمام اصول و فروعش که همگی در تشیع متجلی است اعتقاد کامل دارم. بعد از حمد و ستایش خداوند متعال و فرستادن بهترین درودها و سلام ها بر پیامبر گرامی (ص) و ائمه معصومین (ع) به ذکر چند نکته می پردازم:...............




:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه ز--ظ , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه ز--ظ ,
:: برچسب‌ها: شهداي دانشجو , شهدای اصفهان , دانشگاه اصفهان , وصیت نامه , زندگی نامه ,
:: بازديد از اين مطلب : 974
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 4
|
مجموع امتياز : 4
تاريخ انتشار : شنبه 19 مهر 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

متولد 1337 زرین شهر

دانشجوی رشته علوم اجتماعی

شهادت 1365 شلمچه، عملیات کربلای 5



بسم الله الرحمن الرحیم

"یا ایها الذین آمنو اتقو الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد واتقو الله ان الله خبیر بما تعملون"

(حشر آیه 18)

ای کسانی که ایمان آورده ابد خدا ترس شوید و هر نفسی (در کار دنیای خود) نیک بنگرید تا چه عملی برای (قیامت) خود پیش می فرستد و از خدا بترسید که او به همه نیک و بد کردارتان به خوبی آگاه است.

با درود و سلام به رسول خدا، حضرت محمد(ص) و ائمه هدی(ع) بالاخص حضرت بقیه ا...(عج) و نائب برحقش امام خمینی روحی فداه و شما امت مومن و مسلمان. برادران و خواهران مسلمان حیات و مرگ ما به دست خداست و بالاجبار، همه ما هم چون گذشتگان روزی در دل خاک قرار خواهیم گرفت..................





:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه ز--ظ , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه ز--ظ ,
:: برچسب‌ها: شهدای زرین شهر , شهدای دانشگاه , شهدا دانشجو , دانشگاه اصفهان , شهدای فرهنگی , پاسدار شهید , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 997
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 9
تاريخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

متولد 1336 شهرضا

دانشجوی رشته زبان و ادبیات فارسی

شهادت 1361 محرم، زبیدات



بسمه تعالی

انا لله و انا الیه راجعون

فالموت فی حیاتکم مقهورین والحیاه فی موتکم قاهرین (نهج البلاغه).

مرگ در زندگی ذلت بار است و زندگی در مرگ پیروزمندانه و قهرآمیز.

چون هر مسلمانی باید قبل از ترک دنیا وصیت خود را بکند من حقیر هم چند کلمه ای وصیت دارم که آن را تذکر می دهم:

با درود بر محمد و آل او و خاندان تشیع و ورثه آنان از حسین تا شهدای ایران که باخون، مکتب انسان ساز اسلام را سرفراز و پرچم توحید را خونین و امت اسلام را سربلند نگه داشتند و با درود بر نائب امام زمان"عج" امام خمینی که رهبری ایشان در زمانی بسیار حساس رهبری این امت را در دست گرفتند که جاهلیت این انسان ها از جاهلیت انسان های قبل از اسلام بیشتر بود و همه در منجلاب مکتب فرهنگ های منحط فرد رفته بودند و این امام عزیز همه را به سوی انسانیت رهنمون ساختند. من در مقابل این امت بزرگ کوچکتر از آنم که حرفی بر زبان بیاورم ولی باز برحسب وظیفه چند کلمه ای را بر زبان می آورم:...................





:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه ز--ظ , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه ز--ظ ,
:: برچسب‌ها: شهدای دانشگاه , شهدا دانشجو , دانشگاه اصفهان , شهرستان شهرضا , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 1098
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : چهارشنبه 16 مهر 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

متولد 1340 اصفهان

دانشجوی رشته جغرافیا

شهادت 1363 عملیات بدر


آرامگاه گلستان شهدای اصفهان


در خانواده ای که با نام ائمه اطهار منور به نور الهی بود، در سال 1340 در اصفهان فرزندی که نام او را رسول گذاردند، چشم به جهان گشود. از همان کودکی در دامان پرمهر و محبت مادر در مجالس عزا و سوگواری محرم با نام زیبای حسین ابن علی آشنا شد و این نام را به همراه حماسه خونبار و مسئولیت آفرین آن در بین آموزش های تربیتی پدر ستمدیده و زحمتکش خود بهتر فرا گرفت...................





:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه ز--ظ ,
:: برچسب‌ها: شهدای اصفهان , شهدای دانشجو , شهدا دانشگاه , فرهنگ شهادت , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 940
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : یکشنبه 13 مهر 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

متولد 1333

دانشجوی رشته زیست شناسی

شهادت 1360 طریق القدس 


در روز سوم محرم سال 1333 در یک خانواده کارگری و مسلمان دو کودک به نام های احمد و محمود به دنیا آمدند که بکی از این نوگلان به نام محمود از دنیا رفت. بعد از فوت محمود توجه بیشتری به احمد می شد و همه نسبت به او محبت بیشتری داشتند. در دوران دبیرستان با حوزه علمیه قم در تماس بود که مجله ماهان مکتب اسلام را دریافت می کرد................




:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه ز--ظ ,
:: برچسب‌ها: شهدای دانشجو , شهدای دانشگاه , دانشگاه اصفهان , شهدای فرهنگی , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 1061
|
امتياز مطلب : 3
|
تعداد امتيازدهندگان : 4
|
مجموع امتياز : 13
تاريخ انتشار : شنبه 12 مهر 1393 | نظرات (1)
نوشته شده توسط : محسن

فرازي از وصيتنامه شهيد:

من راهي كه رفتم خود انتخاب كردم و هيچ زوري در كار نبود و فقط بخاطر رضاي خدا و خشنودي قلب امام عزيزمان به جبهه رفتم و اگر در اين راه شهيد شدم چه سعادت بزرگي نصيبم شده و خدا را شكر مي‌كنم كه فكري به من داد تا راه حق و باطل را بشناسم.



:: موضوعات مرتبط: آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه چ--ر ,
:: برچسب‌ها: شهداي دانشجو , شهدای دانشجو , دانشگاه اصفهان , شهدای فرهنگی ,
:: بازديد از اين مطلب : 861
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : شنبه 12 مهر 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

حسن مطهری نژاددانش آموز شهيد : حسن مطهری نژاد کیاسری

فرزند :محمد

تاريخ ومحل تولد : 1352 شهر کیاسر

تاريخ و محل شها دت : 27/2/67 هورالعظیم




:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه م--ی ,
:: برچسب‌ها: شهدای دانش آموز , شهدای دامغان , شهدای روستای سید آباد , زندگی نامه , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 1138
|
امتياز مطلب : 4
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 20
تاريخ انتشار : یکشنبه 09 شهریور 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

    متولد 1337          

دانشجوی رشته جغرافیا

شهادت 1359 سوسنگرد



وصیت نامه


بسم الله الرحمن الرحیم

حسین یک درس بزرگتر از شهادتش به ما داده است و آن، نیمه تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است تا به همه حج گذاران تاریخ، نماز گزاران تاریخ، مومنان به سنت ابراهیم بیاموزد که اگر امام حق نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسین نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن به گرد خانه خدا با خانه بت مساوی است. ما نیز کاری واجب تر از حج نداریم، پس باید برویم، باید بشتابیم. انسان اگر در جایی بماند می پوسد، می گندد و فاسد می شود. باید رفت فقط: ...

برادرم، خواهرم، اگر من رفتم تفنگ مرا در آغوشت بفشار و همانند پاره جگرت آن را دوست بدار و عاشقانه آن را بسوی قلب سپاه شیطان بزرگ نشانه بگیر.

هر آن چه دارم از آن دوستانم (مستضعفین)

 برادر همه پاسداران اسلام، بیژن رجایی

 20/7/1359




:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه چ--ر , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه چ--ر ,
:: برچسب‌ها: شهدای دانشجو , دانشجوی پاسدار , شهدای سپاه , شهدای دانشگاه , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 928
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 4
|
مجموع امتياز : 9
تاريخ انتشار : شنبه 08 شهریور 1393 | نظرات (1)
نوشته شده توسط : محسن

متولد 1338 بروجن

دانشجوی رشته ریاضی

شهادت 1362 والفجر1



زندگي نامه


شهيد فرزندي زحمتكش از روستاي سرچاه منطقه اردل با زحمت بسيار و كمك مادر و خواهرش كه با قالي بافي مخارج تحصيل ايشان را فراهم مي كردند توانست مراحل تحصيلي را با سختي فراوان پشت سر بگذارد و در سال 57 وارد دانشگاه شد و بلافاصله بعد از پيروزي انقلاب و شروع كار جهاد سازندگي به كمك مردم مستضعف منطقه خود شتافت و مدتي آنجا در راهسازي و خدمات فرهنگي تلاش فراواني نمود تا قبل از جنگ اسلام و كفر وي در تمام صحنه هاي انقلاب حضور فعالانه داشت .

با شروع جنگ ، مدتي در جبهه هاي غرب بود و پس از آن در حمله محرم شركت كرد و پس ار آن مدتي در منطقه خود به شغل معلمي پرداخت .

شهيد ايرج هميشه در فكر اين بود كه بتواند براي مردم منطقه شان كاري مفيد انجام دهد و غمخوار مردم مستضعف روستايشان باشد و به جوانان روستايشان سفارش مي كرد كه تلاش كنند تا سطح فرهنگ اسلامي را در آنجا بالا ببرند . براي وي همانطور كه مسئله مردم منطقه اش و مشكلات آنها يك مسئله مهم بود ولي مهمتر از آن برايش مسئله جنگ بود . او عليرغم اينكه پدر و مادرش با رفتن او به جبهه مخالف بودند و عليرغم اينكه مي توانست توجيهاتي براي عدم حضور در جبهه فراهم كند فقط به رابطه خود با معبودش انديشيد و در بهار 62 هنگاميكه در مرحله اول نوگشايي دانشگاه ثبت نام كرده بود راهي جبهه نور عليه ظلمت شد . همسنگران ايشان از روحيه عالي و عرفاني بالا كه نشانه اطمينان به نفس اوست تعريف مي كردند وي با عزمي راسخ و قلبي محكم در عمليات والفجر 1 شركت جست و عاقبت در 21/1/62 به ديدار معبودش شتافت . باشد كه زندگي او درسي جهت تلاش و ايثار براي ما باشد.





:: برچسب‌ها: شهدای دانشجو , شهدای دانشگاه , شهدای فرهنگی , معلمان شهید , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 994
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : شنبه 08 شهریور 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن


ین بنده حقیر هر چند لایق این نیستم که خود را در صفوف شهیدان عزیز بیابم،

اما از صمیم قلب از خدای خود می خواهم که هر چند لیاقت ندارم ولی با لطف و فضل و عنایات خودش،

شهادت در راه خودش را نصیب این بنده گنهکار بنماید

و همین جا برای افکار ناآگاه اعلام می دارم که این راه و هدف را با رضایت کامل و

عشق به معبودم انتخاب نموده ام و معتقدم شهادت در راه خدا نه تنها فنا و نابودی نیست،

بلکه انتقال از یک مرحله به مرحله دیگر و کاملتر و آغاز حیات جاودانی دیگر است.


هر چند که خودم محتاج به نصیحت و راهنمایی هستم و......



:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه چ--ر , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه چ--ر ,
:: برچسب‌ها: شهدای دانشجو , شهدای فرهنگی , شهدای حوزه , شهید طلبه , دانشگاه اصفهان , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 1046
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : شنبه 08 شهریور 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن
معلم و دانشجوی عزیزمان در سال 1338 در بیدگل کاشان در یک خانواده مذهبی و متوسط به دنیا آمد. در سال 54 دیپلم خود را در رشته ادبی دریافت کرد و مدتی در دانشسرا بود و سپس وارد دانشگاه شد. با اخذ فوق دیپلم ضمن تحصیل در دانشگاه به شغل شریف معلمی مشغول شد.

در سال 60 ازدواج نمود و پس از بازگشایی دانشگاه مجددا مشغول تحصیل شد و در همین زمان ثمره ازدواج آن ها پسری به نام ایمان پای در عرصه وجود گذاشت و روزی......





:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه چ--ر , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه چ--ر ,
:: برچسب‌ها: شهدای دانشجو , شهدای دانشگاه , دانشجویان شهید , شهدای فرهنگی , معلم شهید , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 1112
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 14
تاريخ انتشار : شنبه 08 شهریور 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

درود بر روشنگر راه ما، امام خمینی و سلام بر هادی او حضرت حجة ابن الحسن (عج).

درود بر تمامی خدمت گزاران اسلام،

درود بر شهیدان راه خدا و درود بر معلولین و مجروحین و اسرا،

که فقط به خاطر اسلام، تمام هستی خود را بر کف نهاده و تقدیم اسلام عزیز می نمایند.

اولین پیامم به عنوان سربازی کوچک از سربازان امام، به ملت عزیز این است که.....


:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه چ--ر , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه چ--ر ,
:: برچسب‌ها: شهدای دانشجو , شهدای دانشگاه , دانشگاه اصفهان , شهدای فرهنگی , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 1009
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 4
|
مجموع امتياز : 9
تاريخ انتشار : جمعه 07 شهریور 1393 | نظرات (1)
نوشته شده توسط : محسن

متولد 1339 آبادان

دانشجوی رشته فیزیک

شهادت 1360  بستان



وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم


درود خدا بر محمد(ص) و بر آل محمد علیه السلام وبر خمینی از تبار محمد درود خدا بر شهدای اسلام آنان که با نثار خون خود از راه خدا پاسداری کرده و راه های باطل را به نیستی می کشانند. در ابتدای سفارش وصیت خود، خطاب را با پدر و مادر عزیزم دارم که اگر اکنون توفیق این فضیلت بزرگ یعنی جنگ در راه خدا پیدا کردم، بی شک به خاطر پرورش در دامان پاک شما بوده و تشویق و ترغیب شما در راه ایمان.

عزیزان حال که این ثواب نصیبم گردید، اگر برگشتم که امیدوارم اجر این جهد نصیبم گردد(ان شاءالله) و اگر روح من لیاقت آن را داشت که به سوی مالک اصلی برگردد، خوشحال باشید که من به خوشبختی ابدی دست یافتم و اگر به فرزندتان علاقه دارید بدانید که این فرزند از آن شما نیست، امانتی است در دست شما، مواظب باشید عشق فرعی آن عشق اصلی را از یادتان نبرد. همیشه شهیدان و از آن مهم تر راه شهیدان را زنده دارید.

در آغاز حمله بود که خبر شهادت دو تن از یاران اسلام و امام را شنیدم. از این که آنان را از دست دادیم بسیار متأثر شدم، ولی روحیه انتقام از شیطان بزرگ در همه بچه ها بالا رفت و عهد بستیم که هرچه زودتر این مزدوران را در مرزها به جهنم بفرستیم و آن وقت به کمک برادران دیگر، دیگر مزدوران داخلی شیطان ها را، به یاران صدامی آن ها ملحق سازیم.

سفارش من به برادرانم و خواهرانم همان سفارش شهداست، اسلام و امام را یاری کنید، بدانید پیروزید، با هر قدمتان و قلمتان، با زبانتان و حجابتان رسالت اسلامی خود رابه دوش کشید. خداوند لذت و طعم حرکت در راهش را به ما بچشاند که هر که به آن سر چشمه هستی دست دراز کرد تا غرق در آن سر چشمه نشود آرام ندارد. همه شما را به خدا می سپاریم. والذین اذا اصابهم مصیبه قالوا... . "همه از خداییم و بازگشت ما به سوی اوست ".




:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
:: برچسب‌ها: شهدای دانشجو , شهدای اصفهان , شهدای دانشگاه , دانشگاه اصفهان , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 1348
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 4
|
مجموع امتياز : 4
تاريخ انتشار : جمعه 07 شهریور 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

بسم الله الرحمن الرحیم

الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا

کسانی که در راه خدا پیکار کردند آن ها را هدایت می کنیم و راه و روش خود را به آنان نشان می دهیم.

اسلام چیزی است که همه ما باید فدای آن بشویم. پیغمبر هم فدای اسلام شد. سید الشهدا هم فدای اسلام شد (امام خمینی).


آری، کسانی که قصد و نیت جهاد در راه خدا با دشمنان اسلام را دارند، زنگار پلیدی ها و زشتی ها از قلبشان زدوده می شود و نور خدا به قلبشان تابیده و قلبشان جایگاه خدا می شود و آن هنگام است که با قلب های پاک و ایمانی راسخ و گام های استوار پا به عرصه نبرد گذاشته و با دشمنان اسلام مبارزه می کنند و از حقانیت و حیثیت و شرف اسلام دفاع می کنند و در راه اسلام شهید می شوند...........






:: موضوعات مرتبط: آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه چ--ر ,
:: برچسب‌ها: شهدای دانشجو , شهدای دانشگاه , شهدای فرهنگی , وصیت شهدا , دانشگاه اصفهان , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 875
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 9
تاريخ انتشار : جمعه 07 شهریور 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

همانا با خویشتن گرانبها و انسانیت گرانقدر خودم در همه هستی،

تنها یک چیز را قابل معامله می دانم و آن پروردگار است.

دیگر در همه هستی بهایی که ارزش برابری داشته باشد وجود ندارند.

و از شما می خواهم پیوسته از خدا معرفتش را بطلبید و این سخن حسین ابن علی(ع) را هیچگاه از یاد نبرید که در صحرای عرفه هنگام مناجات با خداوند فرمودند:

الهی علمت به اختلاف الاثار و تنقلات الاطور ان مرادک منی ان تتعرف الیک فی کل شی حتی لا اجهلک فی شی


:: موضوعات مرتبط: آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهدای دانشجو , دانشگاه اصفهان , شهدای دانشگاه , شهدای فرهنگی , شهید فرهنگ , فرهنگ , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 843
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 14
تاريخ انتشار : پنجشنبه 06 شهریور 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن
وی در زمان انقلاب سرپرستی کمیته گشت مردمی را به عهده داشت و مردم را راهنمایی و ارشاد می نمود.

شهید سید محمد صادق حسینی در خرداد سال 1359 موفق به اخذ درجه لیسانس زبان و ادبیات عرب  گردید و پس از مدت کوتاهی به خدمت سربازی رفت.......





:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
:: برچسب‌ها: شهدای دانشجو , شهید دانشگاه , شهدای اصفهان , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 962
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 9
تاريخ انتشار : پنجشنبه 06 شهریور 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن
دوران  دبيرستان جليل مصادف با دوران پر شکوه انقلاب اسلامي بود. وي از همان دوران فعاليت مذهبي را آغاز كرد و در مدرسه آيت الله بهبهاني به كلاس قرآن مي رفت و يكي از شاگردان ممتاز اين درس بود. با شروع انقلاب اسلامي و قيام بر عليه رژيم منحوس جليل در دبيرستان و حمله خور شروع به فعاليت كرد . وي در محل با تشكيل جلسات قرآن و دعاي كميل و تشكيل گروه هايي جهت تظاهرات بر عليه رژيم ، همچنين فعاليت در كتابخانه شهر و جذب جوانان به سوي انقلاب فرهنگي فعاليت هاي فراواني در اين راه ايفا نمود.....


:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهدای دانشجو , شهدای اصفهان , شهدای دانشگاه اصفهان , دانشگاه , دانشگاه زبان فرانسه , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 895
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 9
تاريخ انتشار : پنجشنبه 06 شهریور 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک         دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم

با عرض سلام خدمت بقیه ا... الاعظم ارواحنا فداه و نایب برحقش و با درود به امت شهید پرور ایران، وصیت نامه‌ی خود را آغاز می کنم. ابتدا مقداری با معبود خود راز و نیاز می کنم....



:: موضوعات مرتبط: آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهدای دانشجو , شهیدان دانشگاه , دانشجو , شهدای دانشگاه اصفهان , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 1000
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 4
|
مجموع امتياز : 4
تاريخ انتشار : پنجشنبه 06 شهریور 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

به نام الله، با سلام بر حسین و شهدای کربلا، با سلام به حسین زمان خمینی کبیر و شهدای کربلای ایران و با سلام بر تمامی خدمتگزاران مخلص اسلام (که اندکند) و لعنت بر ضد انقلابیان که همان ضد اسلام هستند. آگاه یا ناآگاه به صورت خشکه مقدس و لامذهبان و حزب باد (بی طرف ها) امید آن که هر چه زودتر به امید خدای متعال و با همت حزب الله دست های ضد انقلاب که متأسفانه الان در همه جا از بالا تا پایین وجود دارد را قطع و موجب جایگزین گشتن حزب الله شود و قطع دست های افرادی که به علت های گوناگون (از قبیل مشغول شدن حزب الله به کارهای جنگ و جبهه و غافل ماندن از پشت جبهه) از فرصت استفاده نموده و....



:: موضوعات مرتبط: آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهدای دانشجو , شهدای دانشگاه , دانشگاه اصفهان , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 805
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 9
تاريخ انتشار : جمعه 03 مرداد 1393 | نظرات (2)
نوشته شده توسط : محسن

و من یقاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف اجرا عظیما

چه زیباست شهادت. چه زیباست دیدار خدا. چه زیباست لقاءا... ، چه زیباست در کنار حسین بودن چه زیباست تکه تکه شدن، چه زیباست در ره حق فنا گشتن و چه زیباست دیدار معشوق(شهید مجید بهرامیان).




:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه الف--ج , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج , عملیات والفجر8 ,
:: برچسب‌ها: شهدای دانشجو , شهید بهرامیان , شهدای دانشگاه اصفهان , شهدای سبزوار , دانشجویان سبزوار , شهدای فرهنگی , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 1059
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 6
|
مجموع امتياز : 11
تاريخ انتشار : چهارشنبه 11 تیر 1393 | نظرات (2)
نوشته شده توسط : محسن

غنــــــچه نچیـــــــــده:


آمد شبی به بزمم،آن بخت نو رسـیده

شادی کنان، چو مرغی کز دامگه پریده

اندام پـــرتوانش، چون یاس نــوشکفته

ابـــروی او هلالی، چون مــاه نو دمیده

رخسـارش از لطافت، مهــتاب نو بهاری

لبــهایش از طراوت، چون غنچه نچـیده

در باغ چون خرامد غوغای عشق خیزد

بلبل ترانه گویـــان گل پیـــرهن دریــده

نیلوفر، از پس باغ سر می کشد که بیند

آن گـــردن بلورین، وآن قــامت کشـیده

بــــرق ســــــرشک دیـــــــــــدم،

بــــــرق سرشک دیـــدم، بر گونه لطیفش

گویـی که اشک مهتاب، بر برگ گل چکیده

بــی زلف دل سیاهش وآن روی ماهـتابی

ای بس که شب نخفتم، تا لحظه سپیده

گفتــــم ز شادمانی جانها فـــدای جانت

خوش آمدی که بی تو جانم به لب رسیده

چون چــهــره تو ماهی در آســمان نبوده

ماننــد چشم مستت، چشم فلک ندیده

لطف صفای گل را از چشــم باغـبان بین

نازم به آن خـــدایی، کایـــن بنده آفریده



:: موضوعات مرتبط: خاطرات ودلنوشته ها , شعر ,
:: برچسب‌ها: شهدای دانشجو , شهید محمد رضا برهانی پور , شهدای اصفهان , اشعار شهدا , شعر ودکلمه , شعر شهدا , شعر , شهدا , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 999
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : سه شنبه 10 تیر 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

قبل از آخرین بار که می خواست به جبهه برود مرتبا می گفت هر چه می خواهید مرا ببینید. خواهر بزرگش به او می گفت داداش:خودت را ننر نکن.

ولی او با همان قاطعیت می گفت: همان است که گفتم.

هنگام رفتنش خواهر دوم او در دالان منزل او را همراهی و آخرین نگاه هایش را بدرقه راهش کرد و او قبل از خروج از منزل برگشت و چون چشمهای اشکبار خواهرش را با آن گونه نگاه ها دید گفت: خواهرم بیا یک مرتبه دیگر مرا ببوس.




:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه الف--ج , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج , عملیات کربلا5 , عملیات والفجر2 ,
:: برچسب‌ها: شهدای دانشجو , دانشگاه اصفهان , شهدای دانشگاه اصفهان , شهدای اصفهان , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 1201
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : سه شنبه 10 تیر 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن
چه قدر زيبا و حكيمانه افعالت را انجام مي دهي و ما غافليم و من با زبان قاصرم تو راسپاس مي گويم كه دوره ي زندگي مرا در اين مقطع نوراني و باعظمت قرار داده اي و از آن زيباتر و با عظمت تر كه نعمت هاي عزيز و گراتقدر و الگوهاي انساني براي هدايت ما قرار داده اي و كور است كسي كه ....


:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه الف--ج , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهداي دانشجو , نماز شب , شهداي لرستان , وصيت نامه شهدا , زندگي نامه شهدا ,
:: بازديد از اين مطلب : 958
|
امتياز مطلب : 3
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 18
تاريخ انتشار : دوشنبه 19 خرداد 1393 | نظرات (1)
نوشته شده توسط : محسن

تقويم تاريخ سال 1336 را براي تولد سعيد رقم زد و او در اين سال دنياي ناشناخته خاکي را به چشم ديد. آغوش گرم مادر مهربان و نگاه خسته پدر اولين استقبال کننده هايش در دنيا بودند. سعيد در جمع پرشور خانواده عشق به اهل بيت (ع) و ايمان به خداوند متعال را آموخت. سپس در زادگاهش اصفهان به مدرسه رفت و تحصيلاتش را تا اخذ مدرک ديپلم ادامه داد. در مدرسه به دليل نظم، خطاطي زيبا، شيوايي بيان، قدرت نويسندگي و تسلط به زبان انگليسي توجه دبيران را به خود جلب کرد و آنها او را به سبب امانتداري بي نهايتش ناظر خرج اردوي شمال نمودند. سعيد در اين اردو دست خيانتکاران را از بودجه کوتاه کرد. آنان نيز در بازگشت گزارش فعاليتهاي سياسي او را به ساواک دادند. بارباز براي مدتي زير نظر ساواک قرار گرفت تا اينکه براي ادامه تحصيل رشته تکنولوژي صنايع غذايي را انتخاب نمود و در شهريور ماه سال 1355 با معدل عالي از دانشگاه اصفهان مدرک کارداني را دريافت کرد. سپس به عنوان دانشجوي رشته مديريت بازرگاني باز هم به دانشگاه رفت و اينبار ضمن تحصيل به جنگ با گروهکهاي وابسته پرداخت. با تعطيلي دانشگاه در شهر لردگان به شغل معلمي روي آورد و در آنجا به خاطر رفتار حسنه و خدمات صادقانه اش از طرف فرماندار به عنوان شهر دار معرفي شد. بعد از مدتي مسؤوليت آموزش و پرورش را پذيرفت و در اوقات فراغت در سپاه نگهباني داد. او در طول مدت حضور داوطلبانه در سپاه فنون نظامي را فراگرفت و در زمان حمله رژيم بعثي به ايران به جبهه رفت. عمليات رمضان جراحتي را بر پيکر او نشاند. اما سعيد مقام و صبور بعد از بهبودي به دهلران عزيمت نمود و مسؤوليت واحد تخريب را پذيرفت. حضور دلاورانه او در عملياتهاي منطقه جنوب حماسه اي بي نظير را در تاريخ دفاع مقدس ثبت کرد. سردار جوان استان اصفهان در تاريخ 21/1/1362 در عمليات والفجر 1 هنگام خنثي سازي مين بر اثر اصابت ترکش خمپاره و انفجار مين مجروح گشت. اما بعد از يک هفته در بيمارستان تبريز در سن 26 سالگي شربت شيرين شهادت را نوشيد.

منبع:كتاب سرداران سپاه توحيد صفحه 135





:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه الف--ج , عملیات والفجر1 ,
:: برچسب‌ها: شهداي دانشجو , شهداي معلم , سرداران جنگ , والفجر1 , زندگي نامه شهدا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1427
|
امتياز مطلب : 3
|
تعداد امتيازدهندگان : 6
|
مجموع امتياز : 23
تاريخ انتشار : یکشنبه 18 خرداد 1393 | نظرات (4)
نوشته شده توسط : محسن

"و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون".

گمان مبرید آنان که در راه خدا کشته شدند مرده اند، بلکه آنان زنده می باشند و در نزد خدایشان روزی می خورند.

به حکم وظیفه ی شرعی، متن زیر را به عنوان وصیت خدمت پدر و مادر عزیزم تقدیم می دارم. باشد که دین خود را در تمامی ابعاد اداء کرده باشم.

در طول جنگ تحمیلی، شهیدان گرانقدر انقلاب با پیام هایی که از خود به عنوان وصیت به جای گذاردند مقام و فضیلت مجاهدان راه خدا و چگونگی راه و هدف مقدس خویش و وظیفه و مسئولیت بازماندگاه راه را متذکر گردیده اند. از این رو اینجانب در این زمینه وظیفه ای را بر گردن خود احساس می نمایم چه آن بزرگواران گفتنی ها را گفتند و عاشقانه به لقای معبود پیوستند. همین قدر بگویم که دیده بصیرت را گشودم، هدف را شناختم، به حقانیت راه پی بردم و آن گاه در آن گام نهادم و چه هدفی و چه راهی والاتر و افضل تر از رسیدن به مقام قرب و رضای خداوندی و رضوان الهی.

پدر و مادر عزیزم؛ دنیا فانی است زودگذر است و بی وفاست. دنیا جای توقف و ماندن نیست، دیر یا زود می بایست آن را واگذاشت و به منزلگاه جاوید آخرت عزیمت نمود که این سرنوشت همه انسان ها در همه زمان ها و مکان ها و تخلف ناپذیر است. پس اکنون که می بایست رفت چه نیکوست که خود چگونه رفتن را انتخاب نماییم و چه انتخابی بهتر و زیباتر از شهادت در راه خدا و کشته شدن در راه احیای دین خدا و مبارزه با دشمنان خدا، که به این رفتن شرافت و ارزش و تقدس می بخشد.

پدر و مادر عزیز؛ شما را به خدا سوگند از مرگ من ناراحت نباشید، سربلند و سرافراز باشید، مقاوم و استوار و صبور، هم چنان گوش به فرمان پیر جماران، نائب امام زمان خمینی بت شکن باشید که راه او راه خدا، راه پیامبر خدا و راه امامان معصوم می باشد و لبیک به ندای او همانا لبیک به ندای پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) می باشد.

به حمدالله هیچ بدهی مادی ندارم تنها مقداری روزه قضا دارم که گمان می کنم در حدود 50 روز باشد و خواهشمندم ترتیب ادای آن را برایم بدهید. در مورد اموال ناچیزم نیز هر طور که صلاح می دانید عمل نمایید.

در پایان از تمامی دوستان و آشنایان حلالیت می طلبم و امیدوارم که اگر از ناحیه اینجانب کوچکترین آزار و اذیتی متوجه آن ها شده مرا مورد عفو قرار دهند، باشد که مورد رحمت حق قرار گیریم.

همگی شما را به خدای قادر متعال می سپارم و چنان چه در متن این وصیت نامه اشکال و نقصی مشاهده می نمایید به خاطر این است که در نوشتن آن با محدودیت زمانی روبرو بوده ام به همین جهت از شما پوزش می طلبم.



:: موضوعات مرتبط: آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهداي دانشجو , شهداي معلم , شهداي فرهنگي , وصيت نامه شهدا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1058
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 13
تاريخ انتشار : یکشنبه 18 خرداد 1393 | نظرات (1)
نوشته شده توسط : محسن

حسین در عاشورای سال 1335 در خانه ای نسبتا متوسط در شهرستان اردکان به دنیا آمد. پدرش اهل روستای احمدآباد در نزدیکی اردکان است و مدتی در شهرستان یزد مشغول تحصیل علوم دینی بوده است. حسین در سن شش سالگی مادرش را که مبتلا به سرطان بود از دست داد.

در مهرماه سال 1354 وارد دانشگاه اصفهان شد و در رشته تاریخ مشغول به تحصیل شد. همراه با انقلاب و تظاهرات مردم، او نیز در دانشگاه و بیرون دانشگاه در تظاهرات و پخش اعلامیه های امام شرکت فعالی داشت و در یکی از این تظاهرات های خیابانی دستگیر شد و چهار ماه در زندان فلاورجان اصفهان به حبس محکوم شد. بعد از انقلاب در شهرستان شهر بابک، یکی از شهرهای استان کرمان به استخدام آموزش و پرورش درآمد و تاریخ تدریس می کرد. قبل از جنگ مدتی به پاوه رفت.

از او می پرسیدم عاقبت پیروزی با کیست؟ می گفت ما چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم. مگر ما راه سرورمان امام حسین(ع) را ادامه نمی دهیم؟ مگر یاران امام همه به شهادت نرسیدند، آیا آنها شکست خوردند؟ مگر طفل شیرخواره امام را ناجوانمردانه نکشتند، اما آیا امام حسین(ع) هرگز شکست خورد؟

به خواهرش گفت: خواهرم از شهادت من باکی نداشته باش که شهید قلب تاریخ است. اسلام با خون من و کسانی که راه شهادت را انتخاب کنند، آبیاری می شود. همیشه می گفت: دو چیز را سرلوحه اعمال و رفتار خود بدانید؛ اسلام و رهبری امام را.

آخرین سفر حسین نمودار آخرین لحظه های حیاتش بود، همه اش از شهادت و آخرت صحبت می کرد. می گفت دنیا چیزی نیست که بتوان به آن دل بست. خواهرش به او گفت: کی برمی گردی می خواهم دامادت کنم. در جواب گفت: این دفعه دیگر باید بروم ولی حرف کسی را بر زبان نیاور، چرا که معلوم نیست زنده برگردم. شاید شهید شدم، اگر زنده ماندم و بازگشتم از دامادی من حرف بزن، می خواهم زنی را انتخاب کنم که همفکر من باشد، با من به پاوه بیاید، اگر داماد شدم پدر پیرم را نیز با خود خواهم برد، چرا که او دیگر تاب تحمل دوری مرا ندارد و من نیز بر آن هستم تا جنگ هست و تا پیروزی حق کامل نشده در پاوه بمانم.

هر بار که به اردکان می رفت به بچه های خواهرش تعلیم جنگ می داد. او می گفت: من در کردستان کشته خواهم شد و از تو می خواهم فرزندان تو انتقام خون مرا بگیرند.

حسین در روز جمعه اولین روز ماه مبارک رمضان سال 1360 در کربلای پاوه و در رویارویی با مزدوران بعث عراق جام شهادت نوشید.



:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه الف--ج , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهداي دانشجو , شهداي اردكان , شهداي يزد , وصيت شهدا , زندگي نامه شهدا ,
:: بازديد از اين مطلب : 977
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : شنبه 17 خرداد 1393 | نظرات (1)
نوشته شده توسط : محسن

قال الحسین (ع): و ان کان دین محمد لم یستقم الا یقتلی فیما سوف خذینی.

اگر دین جدم محمد (ص) جز با کشته شدن من برپا نمی شود، پس ای شمشیرها مرا دریابید.

شهادت می دهم به وحدانیت خداوند بزرگ و پیامبرانش به خصوص حضرت محمد بن عبدا... (ص) و ائمه ی اطهار از حضرت علی (ع) گرفته تا قائم بر هم چیننده ی بساط ظلم و ستم و قائم به عدل همو که از جانب خدا شمشیر می کشد و گردن ظلم و فساد و کفر را می زند و شهادت می دهم به عدل خداوند که حتی موری را در زیر سنگ سیاهی در بیابان بی آب و علفی فراموش نمی کند و شهادت می دهم بر روز موعود همان روزی که همه به پا می خیزند و باید در دادگاه عدل و فضل الهی و در حضور کبریایی او جواب گوی اعمال باشند. نمی دانم چه بنویسم و از کجا که ظاهری از یک وصیت نامه را داشته باشد. هر چه فکر می کنم به خود می گویم باید سفارش کرد که تا کی ظلم و تا کی خیانت و جنایت و ناعدالتی و تا به کی این همه فساد باید در عالم باشد. همه جواب می دهند تا موقعی که حضرت مهدی (عج) شمشیر بکشد، ولی باز هم جای انتقاد است که آیا نباید زمینه را برای خنجر کشیدن او فراهم کنیم و آیا نباید از خود شروع بکنیم و خود را بسازیم. مگر رسم نیست وقتی که مهمانی می خواهد برای کسی وارد شود، قبل از آمدنش خانه را جارو و اتاق ها را تمیز می کنند. مگر رسم نیست بین مردم وقتی که یک حاجی می خواهد از مکه برگردد چراغانی می کنند و همه جا را مزین می کنند. مگر ما منکر این ها هستیم. حالا جای سؤال است که ما حاجی داریم که قرن هاست به سفر رفته و انگار بوی آمدنش می آید. آیا نباید در و دیوار خانه ی دل خود را مزین کنیم و آیا نباید صداقت ها و عدالت ها و رسم و رسوم های صدر اسلام را پیشه ی خود کنیم و آیا نباید به جای این همه کارهای نا به جا که نباید بکنیم بیاییم و هر آن چه را که مورد پذیرش و خشنودی خداوند بزرگ و ائمه ی اطهار می شود انجام دهیم.

... هم چنین از شما خواستارم که اگر از اینجانب اشتباهی دیده اید، به بزرگواری خود مرا عفو کنید و هم چنین از پدر و مادر عزیز و مهربان و محبوبم خواستارم که جدا مرا عفو کنند و حلال نمایند، زیرا که یقین دارم که در حق آن ها کم لطفی کرده ام و کوتاهی بسیار کردم. امیدوارم که مرا ببخشند، ان شاء ا... اگر شهید واقعی بودم در آن سرا حق آن ها را ادا می کنم و هم چنین از برادر و خواهرانم می خواهم که اینجانب را حلال کنند و پیام خونم را که این تنها و تنها حقی است که بر گردن شماست و ان شاء ا... ادا می کنید. ضمنا دعا به امام و رزمندگان و برادران خود را از یاد نبرید و در کارهایتان به امید خدا باشید و همیشه به او توکل کنید. خدا حافظ امام، ضمنا از برادر و خواهرانم حلالیت می طلبم و امیدوارم که مرا ببخشند و تا می توانند از پدر و مادر مواظبت کنند و آن ها را توصیه به صبر در راه خدا بکنند. خانواده ی عزیز، صبر در راه خدا را پیشه ی خود کنید که ان شاء ا... اجر عظیمی در ازاء این صبر نصیبتان می شود.

عالم همه خاک کربلا بایدمان     پیوسته به لب خدا خدا بایدمان

تا پاک شود زمین ز ابناء یزید    همواره حسین (ع) مقتدا بایدمان

والسلام علیکم و رحمه ا... و برکاته

حسین امینی هرندی



:: موضوعات مرتبط: آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهداي دانشجو , شهيد هرندي , وصيت شهدا , وصيت نامه شهدا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1112
|
امتياز مطلب : 3
|
تعداد امتيازدهندگان : 4
|
مجموع امتياز : 14
تاريخ انتشار : شنبه 17 خرداد 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

خانه را رهن شرکت نفت کردم و پول گرفتم. فریدون رفت دانشگاه بوستون. چند وقت بعد منوچهر هم در آزمون پتروشیمی پذیرفته شده بود. بنابراین بقیه پول را هم به او دادم تا به خارج از کشور برود. فریدون در دانشگاه بوستون معماری می خواند و درسش را به خوبی با نمرات بي و آ پاس می کرد و بعد از سفر منوچهر به خارج آن دو در کنار هم بودند. منوچهر اوضاع را شناخته بود و در نتیجه باعث آگاهی و شناخت فریدون شد، به صورتی که فریدون، منوچهر را موجب فهم اوضاع از طرف خودش می دانست. منوچهر در بوستون، انجمن اسلامی دانشجویان را دایر کرد، ولی منوچهر قبل از درگیری های انقلاب به ایران بازگشت و فریدون به تحصیل خودش ادامه داد. به فریدون نامه می نوشتم و از او خواسته بودم برایم نوار بفرستد، تا صدایش را بشنوم. او در یکی از نوارهایش گفته بود "بابا وقتی ایران بودم می گفتند غرب کثیف است ولی حالا می بینم این کثافت ظاهری نیست، باطنا این جا کثیف است و در بد منجلابی افتاده ام. بابا دعا کن از این منجلاب بیرون بیایم." درگیری های قبل از انقلاب بود و کشت و کشتارهای لاله زار و ... . 



:: موضوعات مرتبط: خاطرات ودلنوشته ها , خاطرات ,
:: برچسب‌ها: شهداي آبادان , شهداي دانشجو , دانشگاه اصفهان , خواهر شهيد ,
:: بازديد از اين مطلب : 1119
|
امتياز مطلب : 3
|
تعداد امتيازدهندگان : 6
|
مجموع امتياز : 20
تاريخ انتشار : جمعه 16 خرداد 1393 | نظرات (1)
نوشته شده توسط : محسن
یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی
ای نفس قدس مطمئن و دل آرام (بیاد خدا) امروز بحضور پروردگارت بازآی که تو خشنود (به نعمتهای ابدی او) و او راضی از (اعمال نیک) توست. باز آی و در صف بندگان خاص من در آی و در بهشت (رضوان) من داخل شو.
سپاس خداوندی را سزاست که فضل و احسانش را در موجودات پراکنده و همه را مشمول جود و بخشش خود قرار داده و به او ایمان می آوریم ایمانی از روی اخلاص و یقین و گواهی می دهیم که جز او (خدای یگانه) معبودی نیست و محمد(ص) بنده و فرستاده اوست و بآنچه از او رسد سپاسگزاریم و برای انجام اوامرش از او یاری می طلبیم و از او سپاسگزاریم به سبب بالاترین نعمتی که بما عطا فرمود و آن نعمت و فوز عظیم شهادت است و شهادت زیباترین و........


:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه الف--ج , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهداي محلات , شهداي دانشجو , وصيت نامه شهدا , زندگي نامه شهدا , سبك زندگي ,
:: بازديد از اين مطلب : 1072
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 6
|
مجموع امتياز : 10
تاريخ انتشار : پنجشنبه 15 خرداد 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله

آری شهادت می دهم به یگانگی و وحدانیت خدا و این که جز او اله و معبودی نیست که قابل پرستش باشد و در دل ها جای داشته باشد و امید امیدواران باشد و شهادت می دهم که خالق و پروردگار برای هدایت ما پیامبرانی فرستاد و آخرین خاتم الانبیا حضرت محمد مصطفی(ص) می باشد که او فرستاده خدا و بنده خالص و پاک خداست و شهادت می دهم به جانشینان برحق آخرین پیامبر که حضرت علی سیدالوصیین اولین آن ها و حضرت بقیه الله العظم ارواحنا لفدا دوازدهمین آن ها می باشد که تا برپایی حکمت عدل الهی بر روی زمین زنده خواهد بود و به فریاد همه مستضعفین خواهد رسید(مهدی صاحب زمان خواهد آمد) اما هر چه به مغز و نوک قلم فشار می آورم که چیزی بنویسم ولی دیگر حرفی برای نوشتن باقی نیست. همه حرف ها را همراه با عمل رهروان راه الله و شهیدان همه را نوشته اند. فقط ما در خواب غفلت بسر می بردیم. پس چیزی ندارم که بنویسم جز تکرار حرف آن ها که گناه دارند. ولی این نکته را تاکید می کنم که شهدا(وارثان خون شهیدان از هابیل تا شهدای صدر اسلام تا عاشورا تا امروز) حتما به وصیت آن ها عمل کنید و به آرزوی آن ها جامه عمل بپوشانید که آن ها پیاده کردن اسلام راستین در زیر سایه ولایت فقیه که اگر اسلام بدون ولایت فقیه باشد هیچ ارزشی ندارد. آن هم فقیهی که طبق شرایط دین(قوا ائمه و قرآن) شناخته شده باشند نه این که انتخابی، البته در این زمان فقیهی که ولایت دارد و باید بدون هیچ چون و چرا و از روی اراده قلبی به حرفش گوش داده و عمل کرد حضرت آیه الله خدا در روی زمین الامام خمینی می باشد.

حرف برای نوشتن زیاد است ولی هر چه فکر می کنم همه آن ها را دوستان شهید که از ما سبقت گرفتند و گفتند و نوشته اند. اما تنها این حرف شاید به نظر من باقی مانده باشد دوستان و همراهان و .... قرآن را تنها نگذارید هر چند خواهید گفت قرآن از حالت قدیم بیرون آمده و از گورستان به میان جامعه آمده و هم اکنون هم در جیب ها و دست ها توقف نموده است آن را با تدبر و مداوم بخوانید نه این که صبح ها  چند آیه بخوانید خوب است ولی کفایت نمی کند و او دستورالعمل است هر ساعت بخوانید نه این که فقط بنشینید و قرآن را قرائت کنید بلکه همان یک یا چند آیه را که صبح خواندید در روز به آن عمل کنید تا ان شاء الله سرعت حرکتتان چند برابر شود.



:: موضوعات مرتبط: آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهداي دانشجو , شهداي اصفهان , وصيت نامه شهدا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1099
|
امتياز مطلب : 3
|
تعداد امتيازدهندگان : 4
|
مجموع امتياز : 13
تاريخ انتشار : پنجشنبه 15 خرداد 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

شهید مرتضی آقاجانی درسال 1335 در خانواده ای کشاورز در خوراسگان اصفهان متولد شد و در سن 2 سالگی پدرش را که از زیارت کربلای  سالار شهیدان، حضرت امام حسین (ع) مراجعت می کرد از دست داد. در سن 6 سالگی وارد دبستان اتحاد خوراسگان شد  وتحصیلات ابتدائی را به پایان رسانید. سپس وارد دبیرستان ادب اصفهان شد و پس از اخذ دیپلم، در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته شیمی دانشگاه اصفهان پذیرفته شد. ایشان در سال 1358موفق به اخذ لیسانس گردید.

پس از آن، این افتخار نصیبش شد که بتواند همگام با بقیه مردم در راهپیمائی ها و تظاهراتی که بر علیه رژیم منفور پهلوی بر پا می شد شرکت نماید. او در این راه نیز یک بار دستگیر و سپس آزاد شد. پس از آزادی با جدیت بیشتری به مبارزات خود ادامه داد، تا اینکه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی به پیروزی رسید و برادر شهیدمان در جهت پیشرفت اهداف عالیه انقلاب اسلامی  فعالیت های زیادی را شروع نمود.

ازجمله فعالیت های چشمگیر اوتأسیس مکتب توحید ،مسجد علی خوراسگان و ایجاد کتابخانه ای در آن پایگاه بود که این باعث رشد فکری آینده سازان و نونهالان انقلاب در آن مکتب توحیدی می باشد.

با آغاز جنگ تحمیلی به خدمت مقدس سربازی رفت و پس از طی دوره تعلیماتی با درجه ستوان دومی این افسر جانباز و رشید اسلام عازم کربلای ایران در جبهه الله اکبر شد و پس از مدتی مبارزه با متجاوزان صدامی بر اثر اصابت ترکش خمپاره زخمی و به اصفهان منتقل شد و همین که بهبود نسبی پیدا کرد با وجود ی که هنوز قسمت های ترکش خمپاره در بازوهایش  وجود داشت عازم جبهه های حق علیه باطل شد تا اینکه در حماسه فتح المبین در جبهه بستان که عملیات گسترده ای بود با سایر همرزمانش بر لشگر کفر صدامی حمله ور شدند و طی یک عملیات موفقیت آمیز و چشمگیری که منجر به آزادی بستان شد، این سرباز سلحشور و غیور و فداکار اسلام بر اثر اصابت ترکش خمپاره در تاریخ 9/9/1360 به دیدار رب الشهداء شتافت و به خیل شهدای اسلام پیوست.



:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهداي دانشجو , شهداي اصفهان , شهداي خراسگان , فتح المبين ,
:: بازديد از اين مطلب : 972
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 9
تاريخ انتشار : چهارشنبه 14 خرداد 1393 | نظرات (1)
نوشته شده توسط : محسن

تازه از جبهه برگشته بود، به اصرار دوستانش با همان سر و وضع خاکی آمده بود خواستگاری . آن موقع 18 سال بیشتر نداشتم. وقتی قرار شد دو نفری صحبت کنیم، اول اجازه گرفت برود وضو بگیرد. بعد با حالت عجیبی چند آیه از قرآن را تلاوت کرد. وقتی قرآنش تمام شد، شروع کرد به صحبت درباره تمام شرایطی که ممکن بود در زندگی اتفاق بیفتد. آن شب مثل اینکه مهری بر دهان من خورده باشد، نمی توانستم هیچ حرفی بزنم: پرسید : " پس چرا صحبت نمی کنید ؟ نکند ناراضی هستید ؟ ".

با پافشاری ای که کردم پدرم مجبور شد قرار مهربرون قبلی را به هم بزند. قرار مجددی با خانواده شان گذاشتیم. این بار کمی واضح تر صحبت کرد و گفت که " ممکن است یک هفته بعد از عقد خبر شهادت من را بیاورند. شما مسیر سختی را در پیش دارید. حاضرید با من ازدواج کنید ؟ "

یادم هست این جمله را چند بار تکرار کرد . گفتم : " من همیشه آرزو داشتم با کسی ازدواج کنم که مثل برادرم باشد، اخلاقش، روحیاتش. با شرایط شما موافقم ".

در محضر حضرت امام عقد کردیم. مادرم خواب دیده بود که امام آمده اند خانه مان و خطبه عقد مرا خوانده اند و حالال این رویا تحقق پیدا کرده بود. بعد از اینکه امام خطبه را خواندند از ایشان خواست که ما را نصیحت کنند .

امام دستانشان را روی شانه اکبر گذاشتند و فرمودند : " بروید و با هم مهربان باشید، با هم مهربان باشید " سالها از آن روز می گذرد ولی هنوز آن لحن گرم و صمیمی را در گوشم احساس می کنم .

بعد از عقد رفتیم سفر، حدود 6-5 روز در آنجا بودیم. به حاجی گفته بودم هر جا شما بروید من هم می آیم. هنوز هم باورم نمی شد که این روزهای سخت را گذرانده باشم. همه اش مثل یک خواب بود. یک خواب شیرین.

آن موقع تماس تلفنی مشکل بود. بیسیم را وصل می کرد روی خط تلفن و فقط می گفت : " سلام من خوبم، هنوز زنده ام و خداحافظ " دیر به دیر به خانه می آمد. اما بعد از 20-10 شبی هم که می آمد خانه، وقتی نگاه توی چهره ایشان می کردم یا صدای بوق ماشین ایشان را می شنیدم تمام غم این چند شب تنهایی از دلم بیرون می رفت.

بعضی از مواقع که می آمد خانه از بس خسته بود با لباس خوابش می برد . می گفت : " چایی درست کن، چایی که می آوردم هر چه صدایش می زدم: "حاج اکبر چایی آوردم، فقط چشمش را باز می کرد و می گفت: دستتان درد نکند و دوباره خوابش می برد ".

وقتی می فهمیدم می خواهد برود از دو روز قبلش غمزده بودم. موقع رفتن سرش را می گذاشت در گوش من و سوره والعصر را می خواند می گفت: " هر وقت دلت گرفت سوره والعصر را بخوان. حالا هم هر موقع دلم می گیرد می خوانم ".

ده سال زندگی کردیم ، اما شاید دو سال بیشتر، با هم نبودیم. ولی من طعم واقعی خوشبختی را در همان سال ها چشیدم. وقتی می دید که من ناراحتم قرآن برایم می خواند. از حماسه عاشورا می گفت و من هم غم و غصه ام را فراموش می کردم. یادم می آید دفعه اولی که رفتیم سقز مرا گذاشت خانه دوستش، آقای رادان و رفت. وقت رفتن گفت : " 25 روز دیگر برمی گردم ". من در طبقه پاین بودم. اتاق پرده نداشت. وقتی به بیرون نگاه می کردم و حیاط پر از برف را می دیدم وحشت می کردم.

هنوز شب نشده تمام درها را قفل می کردم و چراغ های ساختمان را هم خاموش می کردم. کلت حاجی را می گذاشتم روی شکمم و می خوابیدم. 20 – 10 شب که گذشت، یک شب همین طور که اسلحه توی دستم بود، خوابم برد. یک دفعه از خواب پریدم. دیدم یک نفر با آجر به در می کوبد و نور چراغی هم روی برف ها افتاده است. دلهره عجیبی پیدا کردم. خشاب اسلحه را جا زدم، از راه پله بالا رفتم و گفتم: " آقای رادان بیایید ببنید کی در می زند ". آقای رادان هم یک آجر برداشت و آمد توی بالکن. یکدفعه دیدم صدای خنده حاجی از پشت در می آید. همان جا خشکم زد. اسلحه از دستم ول شد. همانطور از پشت در گفت که "حالا دیگه برای من اسلحه می کشی، مامور می آری . "

تا چند وقت بعد هر وقت تماس می گرفت می گفت: " اگر بیایم برایم اسلحه نمی کشی؟ " از آن به بعد برای اینکه دیگر نترسم هر وقت می آمد سر پیچ که می رسید، شروع می کرد به بوق زدن تا پشت در. می گفتم : " حاجی مردم بیدار می شوند ". می گفت : " میخواهم دیگر نترسی ".

توی محله پیچیده بود وقتی حاج اکبر می آید خانمش را ببیند از اول کوچه بوق می زند. همه برایمان دست گرفته بودند.

یک بار نزدیک عملیات گفت: " نمی شود شما اینجا بمانید. باید بروید اصفهان ". زیر بار نرفتم. گفت: " حاضری بری تو کمین ؟ " گفتم: هر طور صلاح بدانید. گفت : فقط باید دلش را داشته باشی. خانم یکی از دوستان هم با ما بود. خیلی هم می ترسید. یک اسلحه دست حاجی بود، یکی هم دست من. با سرعت زیاد و چراغ خاموش حرکت می کردیم. یک دفعه یک بنز با چراغ روشن از جلوی ما رد شد. حاجی گفت: محکم بنشینید، پشت سر بنز حرکت میکنیم.

گفتم: با این پیکان چطوری آخه ؟ !

پایش را گذاشت روی گاز و تا آخره محدوده کمین همین طوری رفتیم. آنجا که رسیدیم، بنز رفت، ما هم کنار جاده ایستادیم. عرق از صورتش می ریخت دستش رو بالا برد و گفت: " خدایا شکرت، خودم و خانمم که هیچ، امانتی دوستم سلامت از کمین رد شد ".

همسر شهيد



:: موضوعات مرتبط: خاطرات ودلنوشته ها , خاطرات ,
:: برچسب‌ها: شهداي دانشجو , شهيد , خاطرات , همسر شهدا , خانواده شهدا , شهداي اصفهان ,
:: بازديد از اين مطلب : 866
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : چهارشنبه 14 خرداد 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

شكر پروردگاری را که به وسیله نائب امامش ما را از استبداد رهایی بخشید و از ذلت رهايی بخشید و ما را از منجلاب زندگی حیوانی آزاد کرد و به طرف الله رهبریمان كرد. هر موقعي كه آن زمان را به یاد می آورم شکر می کنم و از خدا مي خواهم که دیگر بار قلوب ما را به طرف شیطان متمایل نكند.

لا تزغ قلوبنا بعد اذهدیتنا و هب لنا من لدنک رحمه، انك انت الوهاب.

خدايا انقلاب ما را به انقلاب امام زمان متصل بگردان و رهبرمان را تا ظهور منجی بشریت حفظ و یاری کن.

امروز ما باید خودمان را در دریای مواج انسان هايی که به طرف الله ره می سپارند بیاندازیم، انسان هايی که برای خدا خالص شده اند و در پی خدا و امام راه افتاده اند و قدرتهای شرق و غرب را به لرزه درآورده اند بپا می خیزند و می گویند:

مرگ حق است،‌ چه خوب است که در راه خدا و در جهاد براي او باشد.

لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احياء عند ربهم یرزقون (سوره آل عمران آیه 168).

خدايا ما به ندای امام حسین در روز عاشورا پاسخ دادیم و جان خود را در طبق اخلاص نهادیم و در راهت شهید شدیم. خدايا از ما قبول کن و ما را با شهدای صدر اسلام محشور گردان.

 خدایا مردم ما را آگاه گردان و مطیع و فرمانبردار اماممان قرار ده.

خدایا مردم ما را متوجه دنیای دیگر کن که این زندگی را فقط محل عبور و محل رشد بیابند. خدایا رهبرمان را یاری کن.

خدايا تو را شکر می کنیم که این راه را به ما نشان دادی و از تو می خواهیم مردم ما را در شناخت راهت یاری کن.

در پایان از پدر و مادرم تشکر می کنم به خاطر زحماتی که برایم کشیدند. به خاطر بی خوابی ها و ... ناملایماتی که در راه بزرگ کردن من متحمل شدند از آن ها حلالیت می طلبم و به آن ها تبریک می گویم که امانتی را که در نزد آن ها بود به صاحبش بازگرداندند، در پایان از شما می خواهم که سایر فرزندان خود را به پیگری راه من سفارش کنید. من مقداری پول در بانک دارم آن را به حساب جنگ زدگان واریز کنید.

 والسلام علی من اتبع الهدی

30/3/60

فضل الله آقاباباگلی





:: موضوعات مرتبط: آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهداي دانشجو , شهداي اصفهان , وصيت شهدا , شهداي دفاع مقدس ,
:: بازديد از اين مطلب : 1027
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : سه شنبه 13 خرداد 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

غلامرضا در سال 1335 دراصفهان متولد شد. گرچه خانواده‌اش از لحاظ مالي غني نبودند، اما ايمان به خداوند متعال زندگي را بر آنان سهل و آسان نمود. غلامرضا که تشنه آموختن بود، در سن 7 سالگي به مدرسه رفت و بعد از اخذ مدرک ديپلم به دانشگاه راه يافت و ضمن تحصيل از کارکردن و کسب درآمد نيز غافل نشد. غلامرضا دردانشگاه با تشکيلانجمن اسلامي، نشر و پخش کتب مذهبي و اعلاميه،‌ حضور در تظاهرات 16 آذر به دفاع از انقلاببرخاست و به مدت 4 الي 5 ماه به زندان افتاد. بعد از اخذ مدرک کارشناسي در دانشگاه اصفهان، با رتبه اول جهت تحصيل در دوره کارشناسي ارشد دردانشگاه شيرازپذيرفته شد. اما به علت علاقه به مبارزات سياسي و اجراي احکام اسلام با برپائي نماز جماعت در خوابگاه دانشگاه دانشجويان را نسبت به مسائل ديني آگاه نمود. بعد از پيروزي انقلاب در کلاسهاي آموزش اسلحه در دانشگاه شرکت کرد و آموخته‌هاي خود را به دوستانش آموزش داد. غلامرضا با دريافت مدرک کارشناسي ارشد به خدمت نظام وظيفه اعزام شد و مدت 4 ماه در تهران ماند. آنگاه به شهرهاي شيراز، دزفول، کرخه رود اعزام گرديد. سرانجام اين دلاور 24 ساله ايران اسلامي در روز دوازدهم دي ماه سال 1359 به علت اصابت ترکش خمپارهبا زبان روزه به شهادت رسيد. علي در هنگام رساندن مهمات به دوستانش آسماني شد.

منبع:كتاب اسوه‌هاي شهادت در اصفهان صفحه 99


فرازهایی از وصیت نامه

بسم ا... الرحمن الرحیم

ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل ا... امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

سلام بر همه مجاهدان اسلام، اکنون که فیض شهادت در راه خدا نصیبم شده، سخنی با برادران و خوهران دینی خود دارم و آن این است که تا آنجا که در توان دارید از اسلام و قرآن کریم و امام خود حمایت کنید و از هیچ چیز خود در راه خدا و اسلام ابا نکنید. پدر دلسوزم و مادر و خواهران مهربانم و برادر عزیزم که میوه دلم بودید، خدا یارتان باد و استقامت در راه خدا ارزانی تان.

 من مالی در این دنیا نداشتم و اگر کسی هم از من طلبکار است به پدرم رجوع کند طلبش را بگیرد.

خدا یار همه شما باد، دیدار به قیامت.




:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه الف--ج , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهداي دانشجو , شهداي اصفهان , زندگي نامه شهدا , شهداي فرهنگي ,
:: بازديد از اين مطلب : 950
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 9
تاريخ انتشار : دوشنبه 12 خرداد 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

لک الحمد أنت الحق و وعدک الحق و قولک الحق و لقاؤک الحق و الجنة حق و النار حق اللهم لک أسلمت و علیک توکلت و بک آمنت و ألیک أنبت و بک خاضمت و الیک حاکمت

بار الها، ستایش خاص توست و تو حقی و وعده تو حق است و کلام تو حق است و عزم تو حق است و بهشت حق و دوزخ حق است،

خدایا من تسلیم حکم توام و به تو ایمان آورده و بر تو توکل کرده ام و به واسطه تو با دشمن مبارزه کردم و قضاوت را به سوی تو می آورم.

بار الها، حمد و سپاس تو را که ما را از گرداب های هلاکت طاغوت به صراط مستقیم و حاکمیت احکامت رهنمون ساختی.

بار الها، حمد و سپاس تو را که بر بنده حقیر خویش عنایت نمودی و او را به راه شهدا رهنمون ساختی و تو را به خاطر همه نعمت هایت سپاس می گویم.

و اما بعد، اکنون که در این دار فانی دلیلی برای زنده بودن نیافتم جز آن که باشم تا دین تو و احکام تو سربلند باشد و گویا امروز این مقصود جز با دادن خونم میسر نیست.پس ای گلوله ها مرا دریابید.

بار الها، این امت را که دیر زمانی است در راه اعتلای کلمه توحید تلاش می کنند موفق بدار و دشمنانش را خوار و ذلیل بگردان و این امت را ثابت قدم و استوار در صراط مستقیم هدایت فرما.

بار الها، وجود پربرکت امام امت خمینی بت شکن را بر سر این امت مستدام بدار و مردم را قدردان وجود او بگردان.

اکنون که ما در زمان حساس و سرنوشت سازی واقع شده ایم و انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی از سلاله پاک حسینی به پیروزی رسیده، بر ماست تا برای حفظ دستاوردهای انقلاب که اکنون مورد تجاوز استکبار جهانی در لباس رژیم بعث عراق متجلی شده، به پا خیزیم و در راه الله و گسترش مکتب حیات بخش اسلام تلاش و مجاهده نماییم.

ای امت اسلامی اوامر ولایت فقیه را کاملا اطاعت نمایید و اتحاد و یکپارچگی را حفظ کنید.

و شما ای دانشجویان حزب ا ... از مطالعه و تحقیق کوتاهی نکرده و در راه اسلامی کردن دانشگاهتلاشبیشتری نمایید تا گرد و غبار فرهنگ غربی از چهره دانشگاه زدوده شود و نسل های آینده شاهد اساتید متعهد و دانشجویان و مدیران عالم و متقی باشند و جهان اسلام با دیگر مشعل دار تمدن و فرهنگ جهانی در راه تکامل و پیشرفت بشریت باشد.

و اما تو ای پاسدار و ای همرزمم، بدان که یک پاسدار یک عابد است یک سلحشور است و یک عاشق شهادت.ای برادران پاسدار با نماز شب قلوب خود را نورانی کنید و از امروز و فردا کردن بپرهیزید که فرصت ها چون ابرها درگذرند.ذکر خدا و استغفار بسیار کنید و یادتان باشد که دنیا محل گذر است.

ای پاسدار تو باید یک زاهد باشی که زاهد کسی است که پوسیدگی تن در خاک را فراموش نکند و زینت های دنیا و اضافه بر ضرورت ها را رها کند.

ای برادران پاسدار زیرک باشید که زیرک کسی است که نفس راست گرداند و برای پس از مرگ کوشش کند.برادران تلخی و شیرینی، نعمت و نقمت و خوشی و ناخوشی دنیا جز خواب گران غفلت آور نیست، پس استقامت کنید.

برادران بکوشید در هر کار نیت صالح داشته باشید.از زیادی سخن بپرهیزید و به اندازه حاجت سخن گویید.برادران مواظب باشید دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و به حکم آیه رحماء بینهم با هم مهربان باشید.ان شاء ا ... موفق و موید و پیروز باشید.

و اما پدر و مادرم دل قوی دارید که این مصیبت ها و سختی ها زودگذر و تمام شدنی است ولی پاداش آن ابدی است پس بی تابی مکنید.

برادران و خواهرانم مرا ببخشید که قدر شما را ندانسته و نتوانستم زحمات شما را جبران کنم از شما و از همه دوستان و آشنایان حلالیت می طلبم.

اگر جنازه من به دستتان رسید در بهشت دو معصوم شهر کنار قبر برادرم علی اصغر مرا دفن کنید.از زحمات شما تشکر می کنم.




:: موضوعات مرتبط: آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهيد دهكردي , شهداي دانشجو , وصيت شهدا , زندگي نامه شهدا ,
:: بازديد از اين مطلب : 918
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 9
تاريخ انتشار : دوشنبه 12 خرداد 1393 | نظرات (1)
نوشته شده توسط : محسن

بنام خدا پاسدار حرمت خون شهیدان من مرتضی اردانی فرزند علی شهادت می دهم که خدا یکی است (قل هو الله احد) ومحمد فرستاده او وخاتم النبیین است.

معتقدم که ولایت فقیه ضامن پیروزی ما ومملکت ما واسلام است زیرا رهنمود های رهبری یکی از رموز پیروزی است و با لاخره در آستانه حلول سال جدید که بیش از18ماه از جنگ تحمیلی می گذرد وبوی دل انگیز پیروزی مشام امت انقلابی وبخصوص رزمندگان جبهه حق علیه باطل را نوازش می دهد و در این مدت این ملت آنچه که داشتند در طبق اخلاص گذاشتند و پیشکش رزمندگان جبهه حق کردند آن یکی جانش را و دیگری فرزندش را و آن بانوی خانه دار که دست خویش را از این فیض عظیم کوتاه می بیند گوشواره اش را تقدیم می کند. من در این میان هم وظیفه خویش دانستم که با جان ودل به چنین خلقی کمک کنم، زیرا در این راه چه کشته شوم وچه بکشم در هر صورت پیروز هستم وبالاخره ما برنده جنگ هستیم و هیچ تردیدی در آن نیست پس بگذار راهی را انتخاب کرده باشم که در آن خط یاری بی چون چرای پروردگار بدرقه راه ماست و در این خط که حضور یکپارچه مردم در 


شهداي دانشجو


صحنه بچشم می خورد من هم از این مردم جا نمانده باشم.

و اما سخنی با پدرم : پدر جان بخاطر مرگ من هیچ ناراحت نباش زیرا من متعلق به شما نبودم. من را خدا به شما داد و من را خدا از شما گرفت و برای زحمتی که شما در بزرگ کردن من کشیده اید پیش خدا اجری بس بزرگ دارید. اگر که خداوند رحمان مرا در زمره کسانی قرار دهد که لیاقت آن را داشتند که به ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین (ع) سید شهیدان پاسخ دادند، در این صورت من شفیعی در روز قیامت برای شما خواهم بود. پس دعا کنید که خدا از گناهان ما درگذرد ومورد عفو خود قرار دهد و در زمره شهیدان گلگون کفن خویش محسوب نماید و تو مادرم شب اول شهادتم را برابر با شب خواستگاری رفتن و شب سوم را برابر عقد کنان و شب هفتم را برابرشب عروسی بدان، زیرا کشته شدن در این راه اجری بس بزرگ دارد و تو فقط تشکر کن که خدایا چقدر مرا سر بلند کردی که فرزندم شهید در راه توشد و بالاخره پیام به برادران و خواهرم که انشاء الله در خط امام باشند این است که همیشه خدا را به یاد داشته باشند و پیام به دوستان و فامیلهایم این که دست از تبعیت امام و دنباله روی او بر ندارند، زیرا او تنها کسی است که می تواند این کشتی طوفان زده را به ساحل نجات ببرد. زیرا او حسین زمان ماست او را یاری کنید . ودر پایان از خدا می خواهم که از گناهانم درگذرد و مرا مورد عفو و کرم خویش قرار دهد. آمین




:: موضوعات مرتبط: آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهداي دانشجو , شهداي استان اصفهان , اصفهان و دفاع مقدس , هل من ناصر ينصرني , وصيت نامه شهدا , وصيت نامه , زندگي نامه ,
:: بازديد از اين مطلب : 1115
|
امتياز مطلب : 3
|
تعداد امتيازدهندگان : 4
|
مجموع امتياز : 14
تاريخ انتشار : چهارشنبه 07 خرداد 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن


وصيت نامه شهداي دانشجوان شاء ا... که همگی شما این برادر حقیر و کوچکتر خود را می بخشید و اگر عملی ناشایست مرتکب شده ام که موجبات ناراحتی شما را فراهم آورده است از همه شما حلالیت می طلبم. خواهران و برادرانم امیدوارم که در کنار خانواده هایتان زندگی خوب و با صفا و پر نشاطی را سپری کنید و از آن لذت برید و.........







:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , آشنایی باشهدا وصیت نامه , عملیات والفجر10 ,
:: برچسب‌ها: شهيد , وصيت نامه , زندگي نامه , شهداي دانشجو , شهيد احمدپور , شهداي اصفهان ,
:: بازديد از اين مطلب : 946
|
امتياز مطلب : 3
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 18
تاريخ انتشار : یکشنبه 04 خرداد 1393 | نظرات (0)
پذیرش تبلیغات
ليست
       
خاطرات ودلنوشته ها
آشنایی با شهدا زندگی نامه
آشنایی باشهدا وصیت نامه
شهدای دیزیچه
موضاعات متفرقه
شهدای شهر طالخونچه
شهدا-عملیات
شهدای رهنان

شهدا را ياد كنيم حتي با يك صلوات

سلام مهمان گرامي؛
خوش آمديد ،لطفا برای حمایت اطلاعاتی ما
معرفي شهداي شهر ومحل خود در سايت عضو شويد
باتشکر مديريت سايت

عضويت در سايت